سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازهم شرمنده پدر و مادم شدم...

امروز رفتم کارنامه تحصیلی ام روبگیرم،از اول خرداد که خودم میدونستم چه درس هایی ضعف دارم تلاش کردم ضعفم روبرطرف کنم اما نشد وحالا شرمنده پدر ومادرم شدم.وااااایشرمنده

ریاضی،ریاضی،وای که عجب درس سخت وتلخیه مثل بعضی از مدرس هاش.از آخر هم همون چیزی که ازش می ترسیدم به سرم اومد تجدید....

اونم چه درسی ریاضی که مطمئن بودم بالاخره یه روزی جلوش کم میارم که آوردم.

تودفتر مدرسه وقتی جلوی معاون ایستادم وگفتم کارنامه گفت بیا پسرم اینجا تابگردم بهت کارنامه ات رو بدم .

رفتم جلو راستشو بخواین می دونستم خراب کردم،معاون گشت دنباله کارنامه تاچشمش افتاد به اسمم گفت فلانی گفتم درخدمتم آقا گفت خوبه،خوبه...

گفتم: تجدیدنشدم اقا؟

  گفت:چرا ولی درسیه که ازکلاس شما فقط 8 نفر از 28 نفر قبول شدن!

اشک تو چشمام حلقه زد جلوی مادر یکی از دانش آموزایی که اومده بود برای ثبت نام محکم زدم توسرم ویه قطره اشک از گوشه چشمم با معاون بای بای کرد.

معاون گفت:فلانی سخت نگیر درکت می کنم،من قضیه رو میدونم.

گفتم:کدوم قضیه آقا.؟

گفت:من میدونم معلمتون بد درس می ده اما تا حالا کسی جرعت اعتراض به اونو پیش مانداشته...

حلا اون درسی که من ازش میترسیدم به من غلبه کرد ومن توانایی استقامت جلواونو نداشتم و کمرم روشکوند.این ترس به واقعیت تبدیل شدو حالاترسی بزرگ تر دلم افتاده،ترس از اینکه کارنامه رو با اون نمره های بد به پدرم نشون بدم.

هرچی به پدرم بگم که:معلم بد درس می داده قبول نمی کنه ومیگه تودرس نخوندی گناه معلم چیه؟

موندم چی بگم از همه چی می ترسم حالا باید سعی کنم سال دیگه هم کنکور هم امتحان های سال دیگه رو خوب بدم وبدون ترس کارنامه ام رو سال دیگه بگیرم وبا رتبه دو، سه رقمی توکنکور قبول بشم. گریه‌آور


+ نوشته شـــده در دوشنبه 91/4/5ساعــت 10:32 صبح تــوسط عباس قادری | نظر